توضیحات
دانلود فایل صوتی (کیفیت 19Mb - 40kb)
دقیقه ۰ تا ۵
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ اللَّعینِ الرَّجیم. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم.
اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ، اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَهَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ، وَشایَعَتْ وَبایَعَتْ وَتابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ، اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً.
اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَ ابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَ الرّابِعَ، اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَ ابْنَ مَرْجانَهَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ اَبى سُفْیانَ وَ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَهِ.
۱ – خب ما به روال جلسات قبلیمون و با توجه به اینکه وقتمون هم محدوده، قصد نداریم خدایی نکرده عزیزان تازه میخوان از اینجا برن سمت خونههاشون. سر وقت برنامهمون شروع بکنیم. سر وقت هم تموم بکنیم. از به قولی مقدمات بیخود میگذرم. سریع میرم سراغ بحث قبلیمون. در جریان دیشب که ما اولین جلسه ما بود به قولی به عنوان این طرف رو بیایم بررسی بکنیم جریان جبهه حق رو، یک سری ویژگیها برشمردیم برای قیام آقا اباعبدالله. یکی گفتیم که این قیام فراتر از عشیره و پدر و مادر و این چیزهای بسته ذهنی ما بود که این فقط مربوط به عرب جاهلی ۱۴۰۰ سال، هزار و نمیدونم سیصد سال پیش نمیشه بلکه همین الآن هم ما درگیرشیم.
بررسی کردیم دیدیم برای دین خدا باید از همه چی گذشت. برای دین خدا یعنی برای خدا. وقتی ما همه چیز رو از خدا بدونیم، همه چی ودیعه الهیه، بچه رو خدا داده وقتش بشه میگیره. پول رو خدا داده، میگیره. میگه: «به جمالت نناز {به شبی بنده} به تبی بنده. به مالت نناز به شبی بنده». داده، میگیره. خیلی کسان بودن عزت، آبرو داشتن خدا شاهده یک شبه طرف اومده پایین. یک شبه. «…تُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء…» (آلعمران/۲۶) اونه که عزت میده. اونه که ذلت میده. ذلیل میکنه یک نفر رو. همه چی دست اونه. این که همه دنیا رو از آن خدا دیدن هیچ وقت آدم ضرر نمیکنه. همه چی رو… این آدم هیچ وقت شکست نمیخوره. چرا؟ چون شده خدا. ببینید، یک موقعی است که من گفتم آدم باید سیم بشه. هر موقع سیم شدی اون موقع پیروز شدی. یعنی چی؟ یعنی اگر تونستی انتقال بدی، خودت این وسط نباشی. وقتی انتقال بدی. حرف خدا رو بگو. کی داره حرف میزنه؟ خداست داره حرف میزنه. کسی داره نهجالبلاغه میخونه کی داره حرف میزنه؟ علیبنابیطالب(ع) داره حرف میزنه. علیبنابیطالب(ع) شمشیرش کارسازتره یا کلامش؟ خب معلومه کلامش. اصلا قابل قیاس نیست. کلامش. آقا یعنی باور کنید اگه به ما باشه ها! یعنی مردم سطح فکریشون بیاد بالا جلسات باید بگذاریم تو این کشور، همه بشینن یکی، یکی نهجالبلاغه دستش باشه بشینن همین جوری، ۱۰۰۰ نفر آدم، ۲۰۰۰ نفر آدم بشینن نهجالبلاغه باز کنید، بدونید شروع کنید به خوندن نهجالبلاغه. کی سخنرانی داره؟ کیه؟ علیبنابیطالب(ع). تن آدم میلرزه. حضرت داره میاد سخنرانی کنه. این خودمون رو ندیدن.
طرف اومد در زد گفت تق تق، گفت کیه؟ گفت منم. گفت برو پی کارت غریبهای. ای بابا. چی بگیم؟ تق تق، کیه؟ حسنم، حسینم، تقیام، مَمَّدَم (محمد)، ایکسم، (x) ایگرگم (y)، عَمرَم، یکی هستم بالاخره. گفت برو غریبهای. گفت این چرا این جوری میکنه؟ دوباره در زد، تق تق، کیه؟ گفت تو. گفت حالا بیا تو. تو تا موقعی که میگی من، یعنی تو کیای [هستی]؟ جدایی تو. تو بیرونی. برای چی باید تو رو راه بدم؟ وقتی از این منیّت گذشتی، خدایی شدی، اون موقع در آغوش خدا… سختی میبینی؟ هیچ چی. مریضیش هم عشقه. حال میکنی با مریضیش. حال میکنی با سختیش. همه چی الهی میشه. زیبا میشه، خوشگل میشه. گفت: چی دیدهای دختر علی؟ به حضرت زینب(س) گفت. گفت: «ما رَأَیتُ الّا جَمیلاً». ما که جز زیبایی ندیدیم. حالا نمیدونم تو چی میگی! من که جز قشنگی ندیدم. میگه: «غم و شادی برِ عارف چه تفاوت دارد؟ ساقیا باده بده شادی آن کاین غم از اوست». عشق میکنم همین غم هم همون بده. مقام رضا میرسه طرف. ها؟ شهر آقا امام رضایی. مقام رضایت. میگه: «رضیت برضاکَ». آقا اباعبدالله(ع) آخرین لحظهای که میخواد به میدان بره یکی میگه خاک جمع کرد، خاک جمع کرد، خاک جمع کرد، صورتش رو به بغل گذاشت رو خاک همین رو گفت. «رضیت برضاکَ» راضیام به رضات. عشق میکنم که فقط تویی و خود من. ها، اینجوری میشه، آدم سیم میشه.
آدم باید سیم باشه. خودت نشی. جلسه سخنرانی فلانی. اینجا سخنرانی x باشه، y باشه،
دقیقه ۵ تا ۱۰
این x و y آدمیزاده میزنه بالاخره چپ میکنه. دیر و زود داره، سوخت و سوز نداره. اما اگر وصل شد به اون منبع وحی، حرف خدا اومد زد، حرف پیغمبر… خودش رو حذف کرد این وسط، امکان داره چپ بکنه؟ غیرممکنه. چون وحیه، ایراد بهش وارد نیست. به منبع نور وصلی. نمیشه تو مشکل پیدا بکنی. ما میخوایم به اون منبع نور وصل بشیم. تنها و تنها و تنها راهِ رسیدن به منبع نور و نورانی شدن امامه. امام زمان(عج). الآن ما بدبخت بیچارهها، ما یتیمان نداریم. ما یتیمیم. نداریم ما. نداریم، بیچارهایم. باید چی کار کنیم؟ باید برسیم. گفتیم که آقا اباعبدالله(ع) از این پرچم سرخش میخوام برسم به پرچم سبز ظهور. ها؟ چطور باید برسم؟ چرا میگن «أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ»؟ چرا من تو زیارت عاشورا میگم: «…اَن یُبَلغَنیَ المَقامَ الَمحمودَ لَکُمُ عِنْدَ اللهِ وَ اَنْ یَرزُقَنی طَلَبَ ثاری کُم مَعَ اِمامٍ» ها؟ بیام. یک جا میگه «مَعَ اِمامٍ مَنصُورٍ»، یک جا میگه مَعَ اِمامٍ هُدی ظاهِرٍ ناطِقٍ بالحَقِ مِنْکُمْ». میگه میخوام انتقامتون رو بگیرم با اون امام. یعنی اصلِ نتیجه زیارت عاشورا تازه میشه چی؟ من میخوام بیام. من این تبری، این بغض رو نگه داشتم تو دلم. این بغض رو باید نگه داری. حُب و بغض الهی. شیرینه. بغض از کی؟ بغض از آدمها؟ نه. بغض از اسم؟ بررسی کردیم دیگه، نه. من با اسم کسی مشکل ندارم. بغض از تفکر. بغض از جریان فکری غلطی که در جامعهای میخواد شکل بگیره، و نگذاشتن خداوند متعال حکومت الهیش رو زمین شکل بگیره. نگذاشتن مردم همه خلیفهالله بشن. نگذاشتن. جریان شیطان، ابلیس از همون لحظهای که آدم پاش رو گذاشت روی زمین با قابیل شروع کرد. همینجوری اومد. هر پیغمبری «…شَیَاطِینَ الإِنسِ…» (انعام/۱۱۲) داشت که باهاش مخالفت میکردن. ما بحث داریم در مورد این. کربلا به خاطر اینکه این سناریوش الهی نوشته شده، بی نظیره، هیچ اِنقُلتی توش نیست، وسیله خوبی برای محک زدنه گفتیم.
عنوان بخش ۲ : ویژگی قیام امام حسین(ع)؛ مصلح بودن اصلاح طلب
ندارد
۲ – خب، در مورد گفتیم که این بحث اصلاح که اصلاحاتی که اباعبدالله(ع) انجام داد، بسیار بسیار متفاوت است از این اصلاحاتی که بعضا تو ذهنهای ما هستش. یا بحث اصولی که اباعبدالله(ع) معرفی کرد ما گفتیم که آقا بله ما تابع اصول هستیم. منتها بحث داریم سر اصول. بحث داریم که ببینیم آقا این اصولی که مطرح میشه چیه؟ من چون یک وقت خدایی نکرده ذهنیت غلطی، اشتباهی وجود نیاد من صاف میرم سراغ همون بحث. اینکه زمینههای نهضت حضرت که این شکلی بوده، این بحث اصلاحات امام حسین(ع) چه جوری بوده. خیلی مهمه ها! شیش تا ویژگی بنده پیدا کردم. شاید بیشتر هم باشه. خب؟ اینکه این اصلاحاتی که امام حسین(ع) گفت من اصلاح… برای اصلاحات… اما از یک طرف باز میگه چی؟ اصولگرایم. گفتیم آدم درست کیه؟ اصلاحطلبِ اصولگرا. اصولگرای اصلاحطلب. بیاد اصلاح بکنه جامعه رو هم از اصول منحرف نشه. زمانی که تو اصوله در مقابل تغییرات؟ بله دینامیک عمل کنه، پویا عمل بکنه. بتونه خودش رو به روز بکنه. آپدیت بشه به قول حالاییها. اولا اینکه اصلاحطلبی اباعبدالله(ع) از نوع اصلاحطلبی بود که خودِ طرف مصلح بود. یعنی کی جریان اصلاحات رو به دست گرفته؟ حسین(ع) امام معصوم. اَنا تو کارشه؟ خیر.
مگر بنیعباس نیامدن جنگ راه انداختن بنیامیه رو زدن کنار؟ چی میگفتن؟ میگفتن بنیامیه فاسده. میخوایم جامعه رو چی کار کنیم؟ اصلاح کنیم. خب چی شد؟ ظلمی که بنیالعباس در حق اهل بیت(ع) کردن دست کم از بنیامیه نداره. بیشتر نباشه، کمتر نیست. همونجوری کشتن، همونجوری خیانت کردن، همونجوری تحریف کردن. اینها آمدن گول زدن. اومدن از توان ایرانیان استفاده کردن. گفتن ایرانیها اصلا خدا انگار ذخیرهشون کرده برای نجات دین الهی. یهودیت رو ما نجات دادیم. مسیحیت رو ما نجات دادیم. یهودیت رو پادشاه ایرانی بود، کوروش اومد بابل رو که گرفت گفت برگردید به شهر خودتون. آزادید دیگه در اسارت نیستید. بعد شاپور اومد حمله کرد، (خدمت شما عرض کنم) دست خداست دیگه از آستینهای مختلف میاد بیرون. اما گفت. ویژه کار داره، این اومد کنترات این بحث ادیان، نجات ادیان رو گذاشته دست ما خدا. (خدمت شما عرض بکنم که) نه اینکه ما به ایرانی بودنمون بنازیم. نه، ایران میدونی کجاست. ایران برا من این مرزها نیست ها! هزار سال پیش مرزهایی نبود. ایران برای من صاحبان زبان فارسی نیست ها! ایران اون مردمی که با این مجموعه، تو این مجموعه زندگی کردن، اشک ریختن، خندیدن با همدیگه. همین مردم. اینهایی که این هدف واحد الهی رو دارن. بله،
دقیقه ۱۰ تا ۱۵
شاپور حمله کرد به والریانوس. والریانوس رو شکست داد. سی سال بعد اروپا رو مسیحیت میگیره. چون رومیها اجازه اشاعه مسیحیت نمیدادن. رومیها… ایرانیها رومیها رو شکست دادن، مسیحیت گسترش پیدا کرد. الآن هم میگیم بحث اسلام همینه.
خب، زمانی که از خراسان امثال ابومسلم خراسانی بلند میشن میرن، با چه عنوانی رفتن اینها جنگیدن؟ گفتن بیاید ما میخوایم… بله اهل بیت(ع) رو برگردونیم سر قدرت. گولمون زدن. طاهر ذوالیمینین که با هر دو تا دست شمشیر میزد، شیعه بود این، سلسله طاهریان رو بعدا درست کرد. اینها رفتن کی رو زدن کنار؟ امین رو زدن کنار. طاهر رفت امین رو زد کنار مأمون رو آورد سرکار. با این امید که چی؟ مأمون قول داده بود گفت: «من علیبنموسیالرضا(ع) رو میارم میکنم ولیعهد، بعد میخوام بکنم خلیفه». گفتن باشه، ما پایهایم. بریم بجنگیم. اون زمان صفویه بوده؟ نه نبوده. قابل توجه اونهایی که میگن آقا شیعه از زمان صفویه… نه بابا عشق به اهل بیت(ع) از کی بوده. از کی؟ اینها یک بحثهایی میان مطرح میکنن. شما ببینید از زمان آل زیار، آل بویه، سنیها توی ایران برای اهل بیت(ع) عزاداری میگرفتن. تاریخ اومده بابا. اصلا اهل بیت(ع) بحثشون این مسائل نبود که. همه قبول داشتن اهل بیت پیامبرن، فرزندان پیامبرن، خدا شاهده ما جز مجلس یزید… یارو یهودی بلند شد گفت خاک بر سرتون کنن. وای بر شما. ما خاک پای پیغمبرمون رو پیدا کنیم حلوا حلوا میکنیم، شما نوه پیغمبرتون رو کشتید؟ اینها راست دارن میگن؟
ببینید این بحث، ما همچین نگاهی داریم. عباسیان آمدند جامعه را اصلاح کنند، آیا خودشون شرایط یک فرد مصلح رو داشتن؟ تو خودت از بیخ و بنیان مشکل داری. اصلاح اومد کرد؟ به کجا برد؟ گفت اینجا بده. پاشیم از اینجا بریم. شرایط جامعه، دنیای اسلام، اوضاع خلافت، سیستم اداری سیستم خلافت، بحث کسانی که حکمران گذاشتید، همه اینها مشکل دارن. خب بفرمایید کجا ببریم؟ اونی که من میگم. تو خودت از اون فاسدتری. به اسم اسلام فسادِ چی؟ بیشتر به وجود اومد. شرط اولیه اسلام اینکه اون فردی که میخواد اصلاحات انجام بده چی باشه؟ مصلح باشه. میگه یا اباصالحالمهدی. بابای صلح. اباعبدالله یعنی چی؟ بابای عبودیت. نه که یک پسر داشته باشه اسمش عبدالله باشه، ابوعبدالله باشه، نه، اباصالح یعنی پدر اصلاح واقعی جامعه. یعنی چنان اصلاحی که دنیا به خودش ندیده. دنیا به خودش ندیده. شدنی است؟ بله شدنی است. منتها شرایط باید فراهم بشه. شرایط هم دست کی؟ دست ماهاست. دنبال نمیدونم سفیانی و دنبال x و y و این چیزها نگرد. اصلیترینها اینهاست. اونها فرعه، حواشیه، «علیکم بالمُتون لا بالحواشی». شیعه ناشی! متون رو ول کردیم رفتیم سراغ چی؟ حواشی.
عنوان بخش ۳ : ویژگی قیام امام حسین(ع)؛ دین، معیار اصلاح طلبی
توبه (۱۸) بقره (۲۵۶)
۳ – دومین معیار: اهتمام به دین و اصل خود دین به عنوان معیار اصلاحطلبی بشه. یعنی من… میگه خط کش تو چیه؟ میگه اصلاح کنیم. خب چی کار کنیم؟ قبوله. الآن ببین… یه نفر ببین انتقاد میکنه. میگه آقا این بحث خرابه. میگیم قبول. قبول داریم خرابه. چی کار کنیم؟ خطکشت چیه؟ یکی شد خطکش کیه؟ که گفتیم خودش باید مصلح باشه. حالا خطکش چیه؟ یعنی اون مصلحی که میاد چی رو مبنا قرار میده؟ ها؟ خب معلومه دیگه، ما میخوایم بیایم قرآن رو بیاریم وسط. قرآن بیاد تو زندگی مردم. قوانین الهی وارد بشه. خب، تعبیر از قرآن چه جوری؟ حضرت امیر(ع) به ابنعباس گفت داری میری با این خوارج بحث میکنی قرآنی با اینها بحث نکن. به خاطر اینکه تا صبح برای اینها قرآن بخونی اینهام برات قرآن میخونن. بر مبنای سنت پیامبر(ص) با اینها بحث کن. بگو پیامبر(ص) این کار رو نمیکرد اما شما کردید. پیامبر(ص) این جوری نمیکرد. فلذا کنار قرآن باید یک سیره باشه که با اون بتونی، یک رفتار باشه یک منش باشه. قرآن رو مگه میتونی به همین سادگیها…. طرف رو داشتن میبردن دزدی کرده بود، دستش رو قطع بکنن. آقا امام سجاد(ع) داشت رد میشد. گفت کجا دارید میبرید. گفت دزدی کرده میخوایم دستش رو قطع کنیم. فرمود شرایطش محرز شده؟ گفتن بله قاضی گفته محرز شده. گفت: «چه جوری میخواید قطع کنید»؟ گفت: «میزنیم از همین جا میزنیم مچش رو قطع میکنیم». گفت: «اشتباه میکنید. شما حق ندارید کف دستش رو قطع کنید». گفتن: «چرا»؟ گفت: «قرآن گفته». «کجای قرآن گفته ما حق نداریم کف دست رو قطع کنیم؟ بیا نشون بده». گفت: «آها، «…یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ…»، (توبه/۱۸) مگه ندیدی که میگه»؟ گفتن: «این یعنی عمران بکنید، بسازید مسجدها رو». گفت: «نه. عمر میکنند، مساجد، سجدهگاههای خدا». کف دست باید به زمین بچسبه. فقط انگشت میتونی قطع کنی. گفت فیوزهای آدم میسوزه خدا وکیلی.
دقیقه ۱۵ تا ۲۰
یعنی بطون مختلف رو… ما به امام زمان(عج) میگیم: «ترجمان آیاته». اونه که ترجمه واقعی آیات رو میفهمه، من چه میفهمم؟ یعنی اینقدر عمیقه، اینقدر بطون مختلف داره، لایههای مختلف داره. هر غواصی نمیتونه بره تا عمق ۳۰۰ متر غواصی بکنه. مگه کار هر کسیه؟ زیردریاییش رو زیاد بفرستی مچاله میشه. کسی میخواد بره کف دریا مروارید برداره بیاره. مگه کار هر کسیه؟ مبنا چیه؟ کیا رو گفتیم. مبنا قرآن.
مثال برای شما بزنم. آقا سیستم قاجار درب و داغون بود. بله. یه مشت اراذل و اوباش پادشاه این مملکت بودن. بله، بر منکرش لعنت. خوبه؟ آقا اومد یه جریانی شکل گرفت. جریان چی؟ جریان موسوم به مشروطه. مشروطه میگفتن: «باید اوضاع رو اصلاح کنیم». «خب اصلاح کنیم. چی رو بیاریم سر کار»؟ ها. مثلا آخوندزاده میگفتش که: «ما باید رِفُرمیسم اروپا رو بیاریم همینجا. یک پروتستانسیزم اسلامی به وجود بیاریم». «یعنی چی عزیزم؟ میشه فارسی صحبت کنی بفهمیم چی میگی شما»؟ «آها، منظور بنده اینه که باید ما در این زمینه، در این مسأله که داریم وارد میشیم، بحث بنده اینه که بیایم دین رو فردی بکنیم. یعنی چی آقا؟ یکی بیاد برا مردم حکم بده؟ قرآن هست مردم خودشون میرن میخونن میفهمن دیگه. مگه میمونند تقلید کنن؟ تقلید کار میمونه». گفت: «خودش بفهمه». مارتین لوتر این کار رو کرد دیگه. گفت: «کشیش میخوای چی کار؟ خود طرف بره انجیل رو بخونه». بابا پدر بیامرز! اصول داره قرآن، آیاتش هِرمِنوتیزم (Hermeneutism) داره، سبکشناسی داره، فهم باید بدونی، مکی بشناسی، مدنی بشناسی، شأن نزول بدونی، رجال بشناسی، بدونی این بابا دروغگو بوده اون یکی نبوده. چی چی چی چی چی. اوه. میشه ۵۰ سال تحقیق کردن. برو همین ۵۰ سال تحقیق رو بکن. عبا عمامه هم نذار سرت. خوبه؟ همین ۵۰ سال تحقیق رو بکن بیا وسط. خودِ تو مجتهدی دیگه. نه، هر کسی فردی. کلیسای قلبی ساخت لوتر. گفت مبنا انجیل. اما انجیل هر کسی برداشت خودش رو داره. گفتن این برداشت تو این برداشت منه، فاتحه دین رو خوند.
مسیحیت رو کی باباش رو درآورد؟ پولس. پولس اومد چی گفت؟ پولس، وقتی پتروس، ببینید وصی حضرت مسیح پتروس بود. اینها نفوذی فرستادن. وصی (خدمت شما عرض کنم) پیامبر شد نفوذی یهود. نفوذی فرستادن. حق نرسید به پتروس. گفتن پتروس سنش کمه، بچه است، نباید باشه. شائول بزرگه. اسم اصلی پولس شائوله. جالبه بدونید الآن دنیای کاتولیک پولس رو جاسوس نمیشناسه. فرد دوم مسیحیت میشناسه. میگه بعد از پیامبر او. در حالی که خود تاریخنویسان غیرمتعصب اروپایی دارن میگن این قطعاً نفوذی یهوده. حرفهاش با حرفهای یهود مو نمیزنه. این اصلاً تحریف…. اولین کسی که اومد گفت سه تا خدا داره مسیحیت همین بابا بود. فاتحه… امروز مسیحیت فاتحهاش خونده است باور کن. برای چی؟ تازه کاتولیکش خونده شده. پروتستان که اصلا اومد فردیش کرد. مبنا رو چی قرار دادی؟ مبنا گفت خودتونین. آقا هرجوری عشق میکنین. بهش میگن پلورالیسم. برداشتهای مختلف از دین. مگه هر کسی، مگه بچه بازیه؟ شما اجازه میدی هر کسی بیاد از حوزه مالی شما برداشتهای راحت داشته باشه؟
یه بحثی رو همین جا حل کنم. بحث ارتداد. میگه آقا برای چی یه نفر که میاد توی سیستم دینی مرتد میشه و فلان اینجور چیزها؟ من میگم که، قرآن میدونی چی میگه؟ قرآن میگه، بله، اگر اومدی توی دین، خب؟ حواست به من باشه. اومدی تو یه دین، یه دینی رو پذیرفتی، بخوای بری بیرون، بابات رو در میاریم. آقا این «لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ…» (بقره/۲۵۶) پس چی چیه؟ شبهه است جَوون داره دیگه، حق داره. میگه پس، آها. ببین مثال اول زمینی بزنم بعد اون جوری بررسی کنم. شما حق داری، بیای با همدیگه ما یه رابطه تجاری میخوایم بنویسیم. میخوایم بریم، (خدمت شما عرض کنیم) بریم از یه جایی جنس وارد کنیم. جنس وارد کنیم، از اون جنسها نه ها! گمرک، درست، فلان اینا. به قول یکی ما دانشجو بودیم رفیقهامون اونهایی که مهندسی مواد بودن مسخرهشون میکردیم، اینها مهندس موادن. (خدمت شما عرض کنم) حالا… بریم جنس وارد کنیم. میگه باشه. میگم نگاه کن عموجان. میگه بله؟ میگم خوب فکرهات رو بکن ها! بیای اینجا پولت رو بذاری، بعد من بلند شم برم باهاش جنس بخرم، فردا بگی مامانم نگذاشت بابام نگذاشت، دیگه قشنگ فکرهات رو بکن. بشین دو سال فکر کن. فکرهات رو بکن بعد بیا قرارداد بنویسیم.
دقیقه ۲۰ تا ۲۵
قرارداد بنویسیم من مرگ هم بهت نمیدم. پول رو رفتم خرج کردم. حیثیتمه. تو بازار من شکست میخورم. میگن ای بابا! این حساب کتاب نداره حرفش. این چکش پاس نمیشه. این میگه میخوام بعدا رد میکنه میگه آقا نفرست نتونستم پول جور کنم. فکرهات رو بکن. اگر اومدی. نیا، میخوای نیای نیا، برو پی کارت. با هرکی میخوای برو تجارت انجام بده. لا اکراه فی التجاره. هیچ اکراهی تو تجارت نیست. اما اومدی شرایط دارم. شرایطت چیه؟ فسخ نباید بکنی. قرارداد مینویسی یا نه؟ میگی در صورت فسخ اینقدر درصده؟ خسارت باید بدی. چه جوری اینجا میتونی؟
یهودیها دیدن گُر و گُر مردم دارن مسلمون میشن. گفتن چی کار کنیم؟ گفتن صبح میریم میگیم مسلمون شدیم. اینها اهل کتاب، با سوادهای عربستان اینها بودن، بهشون میگفتن اهل کتاب. شمال مدینه. گفتن میریم مسلمون میشیم بعدازظهر میریم میگیم نه، یه دینِ مالی [به دردبخوری] نبود، نگرفت. بعد اینها میگن ما که سر در نمی یاریم. اینها لابد میفهمیدن به درد نمیخوره این دینه. صبح که اومدن این کار رو کردن، ظهر آیه ارتداد اومد. قرار بود بعدازظهر برگردن دیگه. فیوزهاشون رو سوزوند. آها. حوزه دین، از خودش دفاعیه داره. و این خاص اسلام هم نیست ها! تمام ادیان همینه. بحث ارتداد داره. این رو بدونید. ادیان الهی بحث ارتداد دارن. حالا اگر عمل نمیشه بهش یه بحث دیگه است. اصلش هست، حالا عمل نمیکنن بحث دیگه. بشین فکرت رو بکن اول. ده سال بشین فکر کن بگو من الآن انتخاب نکردم. اما دیگه وقتی داری فرم پر میکنی میگی من مسلمان، مذهب شیعه، اومدی قرارداد رو نوشتی. میخوای بی حیثیت بکنی دینو؟ میخوای آبروی تجاری من رو ببری؟ نه والله این قصد رو ندارم. خب اینجوری نمیشه که ما تجارت بکنیم که. اگر به اسم… چون نیتت خیره، قبول. گیریم اینه. اگر امثال تو هزار نفر اومدن این کار رو کردن چی؟ من نمیتونم دیگه سر بلند کنم تو این بازار. بحث برعکس کاملا عقلانی است. کاملا منطقی است. منطقیه بحث. بچه بازی نیست. سوسول بازی نیست.
اصلاحات مبناش چیه؟ مبنای فکریش چیه؟ بله شخصیش رو گفتیم کیه؟ چیهاش هم باید ببینیم. چیه؟ امام زمان(عج) بیاد قرآن رو میاره میذاره وسط. بر مبنای قرآن حکم خواهد راند. بعد از همین قرآن چیزهایی بیرون بکشه واسه من و شما که همینجوری مات بمونیم. امام زمان(عج) بیاد الهی حکم خواهد راند. الهی. پس سیستم الهیه. گفت: «…أَسیرَ بِسیرَهِ جَدّی…». امام حسین(ع) مبنای اصلاحاتش چی بود؟ سیره جدش بود. قرآن بود.
عنوان بخش ۴ : ویژگی قیام امام حسین(ع)؛ هدف اصلاحات؛ حکومت دینی
ندارد
۴ – سه: نوع اصلاحات. تشکیل حکومت دینی و نفی جدی لائیسیته و سکولاریسم. چی شد. (خدمت شما عرض بکنم) هدف اصلاحات اباعبدالله(ع) تشکیل چی بود؟ حکومت دینی و اسلامی. نه یک حکومتی که سیاست از دیانت جداست. اولین بار سیاست از دیانت بعد از حضرت سلیمان، توسط یهودیان از هم جدا شد. گفتن دیگه سلیمان… سلیمان هم پیغمبر بود هم شاه. قبلش داوود هم پیغمبر بود هم شاه. بعد از حضرت سلیمان گفتن پیغمبران بنیاسرائیل سی کار خودشون، این طرف هم چی؟ شاهام کار خودشون رو انجام بدن. تو برو تا هزار رکعت نماز بخون. باهات هیچ کاری نداریم. تو حوزه سیاست و پول و اینهام نیا. سیاست باید از دیانت جدا باشه. اما اباعبدالله(ع) برای این نیومده. سیاست از دیانت جدا شد توسط بنیامیه. معاویه بعد از این که آقا امام حسن رو کنار زد اومد تو عراق سخنرانی کرد. میدونین چی گفت؟ عین عبارتش رو: من با شما بر سر نماز و روزه نمیجنگیدم. بلکه میخواستم بر شما حکومت کنم که به مقصودم رسیدم. گفت میخوای برو شصت هزار رکعت نماز بخون. با حوزه حکومتی من کار نداشته باش.
الآن دنیای غرب چیه؟ میگه نگاه کن عزیز من صبح تا شب بشین کار کن، شب تا صبح بشین حال کن. ها؟ با حوزه حکومتی من کار؟… اینقدر برو بشین عرق بخور تا جونت درآد. اینقدر برو بشین خدایی نکرده، زبونم لال، زنا بکن تا جونت در آد. با حوزه حکومتی من بخوای کار داشته باشی، به صهیونیزم بخوای گیر بدی، نسخهتو میپیچم. شما دیدین خبرنگارهاشون، به خدا گیر میدن، به پیغمبر(ص) گیر میدن، کاریکاتور میکشن، اینوَر اون طرف. فقط کافیه یکی از این خبرنگارها بگه اسرائیل جیزه. فرداش خودش میاد میگه، ننهام جیزه، بابام جیزه، هفت جد و آبادم جیزن. بابا چی کارش کردن سر ۲۴ ساعت؟ باباش رو درآوردن. اِ! تو برو عشق و حال کن. بیا فیلم بساز مستهجنترین فیلمها رو بیار اکران عمومی کن. برخی از این کشورهای اروپایی، متأسفانه غربی، بحث فیلمهای مستهجن بسیار شدید،
دقیقه ۲۵ تا ۳۰
فیلمهای پورن رو اکران عمومی اصلا دارن. بیا این کار رو بکن. حالا اجازه میدین در مورد جنایات شما در فلسطین هم فیلم بسازم؟ بله، اگر میخوای پدرت بیاد جلوی چشمهات بله، آزادی شما.
روژه گارودی بدبخت اومد گفتش که آقا من حرفی ندارم، آقا ما نمیگیم، حالا این هولوکاست رو دیگه شما دارید میگید. من سؤالم اینه کل جمعیت یهودیها ۵ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر بوده، چه جوری ۶ میلیون از اون کشتن؟ سؤال بچه اول ابتدایی هم میپرسه. میگه چه جوری سه از چهار گندهتره؟ خب؟ میگه کُلِشون… الآن اینجا مثلا ۲۰۰۰ نفر آدمیم، خب؟ چه جوری، یهویی الآن فرض کنید یه موشکی الآن بخوره اینجا، همهمون چی میگن؟ شهید بشیم بریم اون دنیا. پل صراط رو مثل موشک رد بشیم. خب، انشاءالله. (خدمت شما عرض بکنم که) یه موشک…. بعد یهویی اخبار اعلام کنه، در مشهد مقدس ۳۵۰۰ نفر به شهادت رسیدن. میگه بابا ۲۰۰۰ نفر کلاً، بقیشون جن بودن؟ چی بودن؟ آقا یه توجیهی برای من داشته باشین. ها؟ روژه گارودی بدبخت این رو پرسید. این رو پرسید، باباش رو درآوردن. میگه حق نداری در این مورد بپرسی. معاویه هم حرفش همین بود.
بابا این بحث جدید نیست. اباعبدالله(ع) نیومده سکولاریسم بیاره. سکولاریسم میدونی یعنی چی؟ دین رو کلا از عرصههای اجتماعی جدا کردن. توی عرصههای سیاست جدا کردن رو میگن لاییک، لاییسیته. حکومت لاییک یعنی سیاست رو از دیانت جدا میکنه. ترکیه حکومتش لاییکه. یعنی برو تو ایاصوفیه بشین ۶۰ هزار رکعت نماز بخون، اینقدر نماز بخون تا جونت در آد. اما حق نداری با حجاب بیای تو محل کار شرکت بکنی، تو دانشگاه نمیتونی بری چون اینجا دیگه بحث چی شد؟ تو بروکراسی اداراتشه. سیاسیه! ادارات زیر نظر دستگاه سیاسیه. برو اونجا الکی… معاویه این رو میگفت. میگفت نگاه کنید اینقدر نماز بخونید، اینقدر نماز بخونید، اِ بهتر بشینید نماز بخونید اینقدر نماز بخونید تا بمیرید، چی بهتون بگم بپوسید. خوبه؟ گیر نده رسولالله(ص) اینجوری حکومت میکرد، علیبنابیطالب(ع) اونجوری حکومت میکرد، تو چرا اینقدر ریخت و پاش داری؟ به تو چه ربطی داره؟ اینجا پدرت رو در میارم. خودش رسما میگه. چقدر بنده خدا راست اومده. راست و حسینی اومده حرفش رو زده. گفته من با شما بر سر نماز و روزه نمیجنگیدم بیشعورها خب؟ بلکه میخواستم بر شما حکومت کنم که به مقصودم هم رسیدم. دست شما هم درد نکنه. شما زدین حسنبنعلی(ع) رو کنار، به من رسید.
بابا امام حسن(ع) میگه آقا چرا صلح کرد؟ امام حسن(ع) هر چی رفت میگفت بیا بریم، فرمانده کل سپاهش رو خریدن. هزار هزار درهم، یه میلیون درهم داد، یه میلیون درهم پول داد. از قبر باباش آورده بود؟ از بیتالمال میداد دیگه. از بیتالمال شام میداد، میخرید. بعد با کی بره بجنگه آخه؟ این تا ته ذاتتون رو داره میبینه. بعد همینها میاومدن به امام حسن(ع) میرسیدن میگفتن: «السلام علیک یا مُذِلَّ المؤمنین» سلام بر تو ای ذلیلکننده مؤمنان! این درده. چی کشیدن خدا وکیلی از دست اینها! یعنی تمام ضرب شمشیر و تیر و نیزه و سنگ رو بذار کنار، این دردِ نفهمی یه چیز دیگه است. انشاءالله خدا نصیبتون کنه، با یه آدم نفهم بحث کنید. میفهمید چی میگم؟ به خدا قسم. یعنی آرزو میکنی زمین دهن وا کنه قورتت بده. همونجا این بابا بره نبینیش. میگه حضرت عیسی دیگه… حضرت عیسی بنده خدا داشت میدوید حضرت عیسی که برای ما تصویر کردن یه پیامبری بوده که چی میگن؟ خیلی پاستوریزه برخورد میکرده، مهربون، آروم، آسه بره، آسه بیاد، گفتن یا عیسی چه خبره چرا این جوری میدوی؟ شما برای ما اینجوری نگفتی و فلان. گفت داشتم با یه آدم نفهم بحث میکردم. عیسی رو به دویدن انداخته بودن خب؟ حالا بحث ما همینه واقعا…
عنوان بخش ۵ : ویژگی قیام امام حسین(ع)؛ خدامحوری اصلاحات؛ نفی اومانیسم
ندارد
۵ – نکته چهارم این شیوه… ببین چی شد؟ پس خود فرد باید اصلاحات رو بفهمه ابتداییات اصلاحات رو بدونه. ۲- مبنا داشته باشه. مبنای اصلاحات داشته باشه. ۳- به چی میخواد برگردونه؟ مبناش حکومت دینی باشه. سیاست رو از دیانت جدا نکنه که این اتفاق افتاد در مورد معاویه. چهارم این اصلاحات خدامحوره نه انسانمحور. اصلاحات اباعبدالله(ع) بر مبنای انسانها نبود. اباعبدالله(ع) هم این جوری نبود چی امیرالمؤمنین(ع) هم این جوری نبود. آقا امیرالمؤمنین(ع) گفت «…اِعرفِ الْحقَّ تَعرِف أهلَهُ» تو حق رو بشناس آدمها رو بر مبنای اون بسنج. طرف اومد گفت یا امیرالمؤمنین! تو جنگ جمل گفت گیجم دریاب من رو! گفت چته؟ گفت این طرف طلحه و زبیره سیف الاسلام. طلحه الخیر. امالمؤمنین عایشه است. کی و کی و کی و… چند تا اسم برد این طرف «عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ» در وصف تو گفت رسولالله(ص). عماره، مقداد، کیه کیه کیه. گیجم
دقیقه ۳۰ تا ۳۵
کدوموَری باید باشم؟ گفت مشکلت اینه آدمها رو داری میبینی اِعرفِ الْحقَّ حرف حق رو بشناس، بعد بر مبنای اون محک بزن. حق یعنی قرآن، سیره پیامبر(ص) رو که قبول داری که. حقه دیگه. برو ببین. ببین الآن زبیر داره طبق سیره پیامبر(ص) قرآن عمل میکنه یا من؟ من نمیگم من علی(ع) رو قبول کن. ببین چقدر خدا وکیلی این حرف عمیقه. آدم عشق میکنه امروز.
ببینید حکومتهایی که شکل گرفت در زمان معاویه قدرت گرفت اومانیستی بود. دیگه الهی نبود. خود معاویه من سند دارم توی شجره ملعونه سخنرانیم هستش که از بزرگان اهل سنت میگه با پدرم وارد شدیم (که اینها اصلا حرف مو لای درز حرفاش نمیره) میگه بلند شدیم رفتیم پیش معاویه. معاویه شام خوردیم مشروب آوردن خوردن تعارف کرد به بابام، بابام گفت بعد از حضرت رسول(ص) که اومد تحریم کرد من دیگه نمیخورم. میگه ما دیدیم که معاویه عرق خورد. ببینید یک شاربالخمر اومده شده چی؟ خلیفه مسلمین. اومانیستی کرد. اومانیستی یعنی چی؟ اومانیزم یعنی انسانمحور باشه، خدامحور نباشه. شما تو نگاه اهل بیتی همه چی؟ لِلّه باید باشه. همه کارها باید برای خدا باشه. عین کلامی که شهید همت داره صحبت میکنه. همچین میگه برای خدا کار کنید اخلاص داشته باشید همه چیزها لله. آقا من میام به یه فقیری کمک میکنم برای چی داری کمک میکنی؟ دیوانگی نیست داری پولت رو میدی؟ نه من برای خدا دارم این کارو میکنم. شما برای خداست که داری پول جیبیت رو میدی وگرنه اگه بخوای انسانی فکر بکنی اشتباه داری میکنی. هفتاد سال عمره. هر کی بیشتر عشق و حال کرد، بیشتر سود کرده. اگه نه کُلاهت پس معرکه است. اون دنیا هم وجود نداره. اما وقتی نگاهت الهی بشه، نه آقا من این ده تومنی که اینجا میدم اولا که اعتقاد داریم تو دنیا بِهِمون برمیگرده، ده برابرش رو خدا میده، بیشترش هم نمیده، رفع بلا میکنه. چی کار میکنه؟ بهمان. هزار تا چیز. از همه بهتر اون دنیا مکان ابدی دارم به دست میارم فلان. اینکه لله باشه یا لِ؟ آقای رئیس. برای خدا این کار رو میکنم یا آقای رئیس اومدن فلان؟
یه بنده خدایی بود از دوستان ما رفت توی یکی از ادارات استخدام شد. این رنگ نماز جمعه نمیدید. خب؟ بعد یهو دیدیم بَه یه روز ما نماز جمعه بودیم دیدیم که ایشون کت شلواری شده پشت سر یه آقایی دستهاش رو این جوری گرفته داره آروم آروم میدوه میاد بچهها گفتن فلانی؟ برگشت دیدیم تحویل مارم [ما را هم] نمیگیره. کلا ما تحویل نمیگرفتیم این بابا رو. خب؟ حالا او ما رو تحویل نگیره! گفتم خب به راه راست هدایت شدی. بعد گفتش که هیس رئیسمونه. بعد فهمیدیم. بله اداری با هم دیگه اومدن چیز. دیگه ایشون پایه ثابت نماز جمعه شده بود خب؟ عجب بحث جالبی حالا ما نمیگیم که خدای نکرده فلان. انشاءالله که از قِبَل همون دیگه بعدیهاش هم درست میمونه. دیگه سوژه ما شده بود دیگه. مثلا یه هفته نمیدیدیمش میگفتیم آقای رئیس نبود؟ نه؟ مأموریت بود نبود اینجا کنتور بندازه ثبتنام بکنه، خدای نکرده؟ تو لله میای یا لِ آقای رئیس؟ تو برای خوشایند خدا این کار رو میکنی یا برای خوشایند X، Y، Z؟ها؟ این خیلی مهمه اگر لله باشه بیشترین احترام رو به مردم خواهی گذاشت به خدا!
امیرالمؤمنین(ع) نامه مینویسه به حکمران خودش میگه مردم یا برادر دینی تو اند یا در خلقت با تو یکسانند. چرا؟ داره الهی میبینه. برادر دینی دین مال کیه؟ خدا. در خلقت با تو یکسانند. خلقت به دست کیه؟ خدا. پس ببینیم بیشترین احترام رو به بشریت تو طول تاریخ کسانی که حکومت دستشون بوده، کی گذاشته جز حضرت رسول(ص) و حضرت امیرالمؤمنین(ع)؟ هیچ فرقی بین سیاه و سفید نبوده. این نگاه به انسان، داره احترام میگذاره؟ هیچ فرقی نبوده بین بچه خودش و یکی دیگه. هیچ تفاوتی نبوده. هیچ تفاوتی. یکی از دختران امیرالمؤمنین(ع) از همسران دیگش بوده… نه که فکر کنید حضرت زینب(س) یا امکلثوم بوده خیر. یکی از دختران امیرالمؤمنین(ع)… حتی حضرت امیر(ع) دختر ربیبه هم داشت. ربیبه یعنی اینکه اصلا این بچه مال خودش نبوده یک زنه بیوهای رو باهاش ازدواج کرده بود او از شوهر دیگهاش دختر آورده بود با خودش. یعنی حضرت امیر(ع) اینها رو تربیت کرد نمونهاش محمدبنابیبکر. پسر ابوبکر رو حضرت امیرالمؤمنین(ع) با همسر ابوبکر ازدواج. خب از ابوبکر بچه داشتن اون طرف. آورد حضرت علی(ع) کرد. خیلی هم انسان شریفی بود. خدا بیامرزش. در رکاب امیرالمؤمنین(ع) جنگید، آخر معاویه کشتش. کردش تو شکم خره مرده آتیشش داد. خب؟ ببینید اون هم به اینها نمیگم ها! خیلی جالبه! بابا بحث با کی کار داره؟ تربیت مهمه! مگه نگفتیم آقا امام محمد باقر(ع) دید
دقیقه ۳۵ تا۴۰
یک نفر از بنیامیه داره اشک میریزه مثل زنها ضجه میزنه، گفت: «چته»؟ گفت: «من چه جوری گریه نکنم در حالی که از این شجره ملعونهام»؟ گفت: «نه تو از ما اهل بیتی». نژاد اصلا گفتیم بحثی نیستش که. ببینیم لِلّه یا این طرفیه. اون هم خودمون میدونیم. خدا وکیلی خودمون میدونیم. یعنی مثلا داری وضوت رو به صورت عادی… مثلا رکوع که انگار دون پاشیدن رو زمین، مرغه داره دون میزنه، تا فلانی اومد. «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ، سبوح القدوس رب الملائکه و الروح». آقا یه ذکرها میگه به عمرش خودش هم نگفته. اصلا وحی میشه همون لحظه بهش. خب؟ بابا باریک الله برای خدا داری میگی دیگه؟ عیبی نداره بشین تا صبح سجده کن برای خدا. فلان. ان شاءالله برای خدا بود دیگه؟ باز یه یارو رد میشه، دوباره. فنرش گیر کرده بوده عجب!
ما باید ببینیم این نگاه لله رو اباعبدالله(ع) میخواست نه انسانی که معاویه جمع کرده بود. وای اونها بر چه آتشی خواهند سوخت! میاومد معاویه، پول میدادن برای رضایت معاویه شعر میگفتن حدیث میگفتند حدیث می گفتند! حدیث صریح شیعه و سنی نقل کرده که: «حسن(ع) و حسین(ع) سید جوانان اهل بهشتند». «…سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّه».
توی دوره تحریف اومد یارو بهش پول دادن گفت: «هر چی در مورد اهل بیت(ع) هست این طرفیش رو سریع بگو»، اومدن گفتن حالا در وصف خلفا بعضاً حدیث گفتن فلان، یه حدیثهایی من برای سخنرانیم به عنوان تحریف داریم که از اول تا آخر داریم سخنرانی میکنیم، ملت روده بُرَن. مثلا طرف اومد گفتش که: «خلیفه اول و خلیفه دوم پیران اهل بهشتند». معادلسازی کرد. آیکیو! لاقل تو ابتداییات دین رو بدون. تو بهشت همه جوونن. پیر نداریم که. خب؟ ببین اینها رو بعد نمیدونه. یا مثلا یه مدت ترکان توی (خدمت شما عرض بکنم) حکومت خلفای عباسی خیلی قدرت گرفتن، حتی یکی از زنهای خلیفه ترک بود و پسر او به خلافت قرار بود برسه. یعنی کاندیدای اصلی و فلان این بحثش. طرف اومدن گفتن این… عربها گفتن این ترکها رو باید رد کنیم برن. «یه حدیثی سریع ردیف کن». گفت: «باشه کاری نداره» «اُترُکِ التُرُک حَتی کانوا الابوک» شعر هم داره. میبینی مسجعه. ترکها رو رها سازید هرآنچه پدرانتان باشند. خب تو ترکی چون پدرت ترکه، چه جوری رها کنید اگه پدرانتان باشند؟ یعنی حتی ابتداییات عقلانیش هم… حدیثهای عجیب غریب!
او گوربهگوری ابوهریره اوه اوه اوه من از این کینه دارم. این گوربهگوری یه نفر از شامات از همون سمت یهودیها بلند شد اومد گفت پیاز آوردم رو دستم باد کرده یه کاریش بکن. گفتش که پیازهات رو دستت باد کرده. همشهریشه. اینها اصلا مشکوکن امثال کعبالاحبار که یهودیه. قطعا یهودی بوده و ابوهریره هم شاگرد کعبالاحباره. (خدمت شما عرض بکنم) گفت اینها… الآن حق نداری حرف بزنی ها! میگن ابوهریره صحابه پیامبر(ص) بوده، نباید حرف بزنی. اومد گفت: «من اکل هرکس بخورد بصل عکه فی مکه وجبت له الجنه» هرکس بخورد پیاز اکه را در مکه، بهشت بر او واجب میشود. گُر و گُر ریختن پیاز خریدن. کی؟ قال رسول الله(ص). تو لله حدیث داری میسازی؟ برای اینکه او همشهریش بیاد اینجا مثلا پیازش باد نکنه.
نگاه بکنید اباعبدالله(ع) قیام کرد برای فرد؟ اگر برای قیام قیام انسانی بود که از همه واجبتر کی؟ خود طرف. گفت: «اگه این دین میخواد با کشته شدن من باشه «فَیا سُیُوفَ خُزینی». حالا بحثه. بعضیها میگن این اصلا قرن هفت آمده و… بحث این حدیثیش رو نداریم. اما حرف حرف واقعا زیبایی است. اصلا اثبات کرد. سر حرفش… آمد گفت: «من تیکه تیکه میشم این رو قبول نمیکنم». بهترین برخورد رو با انسانها اهلبیت(ع) داشتند. بدترین برخورد با انسانها رو احمق فرض کردن، تحمیق کردن اینها، تحقیر کردن اینها، غیراهلبیت(ع) داشتن. ببینید تاریخ رو. خدا وکیلی کی مثل علیبنابیطالب(ع) احترام گذاشته به انسان؟ من به عمر… پیدا کن برا من یه دونه، یک دونه که با غلام بشینه روی زمین مثل رسول الله(ص).
یه نکته هم درباره نفی اومانیسم بگم که انسانمحوری نبود، یکی دیگه اینکه زمانی که خدا، محور باشه مبنا اخلاق قرار میگیره. غیر اون باشه، انسانی باشه، سود قرار میگیره. میدونید چی میگم؟ یعنی چون انسان سود میخواد دیگه پولی میشه جریان، همه چی مالی میشه. الآن غرب کاملا اومانیستی [هست] دیگه اصلا خدا مطرح نیستش اونجا، همه چی پوله! حتی اسکناس میبیندت وقتی داری راه میری. سود داری یا نداری؟ تمام شد رفت.
دقیقه ۴۰ تا ۴۵
اخلاق باید مدّنظر باشه اما اخلاق… مثلا یکی از کارهایی که بنیامیه کرد اشاعه تفکر مرجئه بود. مرجئه میدونید کیا بودن؟ اینها میگفتن: «دلت پاک باشه». الآن میشنوی این حرف رو ها! «دلت پاک باشه حلّه ان شاءالله»! یعنی این دلت پاک باشه، من رو کشته ها! بابا چی چی دلت پاک باشه؟ بله دلت باید پاک باشه. در این [شکی نیست] ببینید اسلام فرای همه اینهاست. اسلام میگه: «دلت پاک باشه اما این [قوانین و احکام] هم هست». او [مرجئه] میگه: «نه فقط دلت پاک باشه». اینها میدونید بحثشون چی بود؟ بحثشون این بود میگفتن: «[اگه] نیّتت پاک باشه حتی عملت غلط باشه گناه نکردی». کمااینکه اگر یه نفر نیّتش بد باشه، عمل خوب انجام بده ثواب نداره. اینوَرِش هم میگفتن. خوبه بدونید، بشناسید. میگفت: «دلت پاک باشه، مثلا تو ته دلت علی(ع) رو دوست داشته باش اما به معاویه خدمت بکن، هیچ مشکلی نداره». میگه: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ»، و؟ «عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» قرآن داره میگه.
یک روزی یه شیعهای داشت با یک مُرجِئهای بحث جدی در گرفته بود. این شیعه داشت مخش میپوکید. میدید این نمیفهمه گفت بیا یک کاری کنیم یک نفر حَکَم قرار بدیم بین ما قضاوت کنه. گفت باشه. گفت کی؟ گفت اولین کسی که از این کوچه اومد بیرون گفت باشه. ایستادن دیدن یکی از شُعَرا آمد، این مرجئه گفت: اِی ول! این تو فاز شعر و ادب و هنر و فرهنگ و اینهاست روشنفکره. و اینوَریه. (خدمت شما عرض بکنم) که یه وقت خدای نکرده به… ما خودمان هم دستی در شعر داریم توهینی نکنیم خدای نکرده… واقعا تا وقتی دید شاعر آمد مُرجئه خوشحال شد حالا اشتباه کرده. خدمت شما… آخه معرکه ایه مملکت ما! خدا وکیلی هر حرفی میزنی باید مراقب باشی اینوَری ناراحت نشه. یه سریالی طنز میسازن بدبختها بعد میدون (میدوَند) میرن شکایتها رو جواب میدن. اونجا نشون دادی دکتره، فلان! اون یکی نمیدونم چی. بابا انتقادپذیر باشید، یه شوخی هم میکنن جنبه داشته باشید. حالا بگذریم اومد گفتش که… شیعه بحثش رو گفت مرجئه هم بحثش رو گفت. گفت: «نظر شما چیه»؟ گفت: «اَعْلایَ شیعِیٌّ وَ اَسْفَلی مُرْجِئیٌّ». «بالاتنهام شیعی است، پایین تنهام مرجئه است». گفت این عقل و فهم رو خدا وکیلی خوب حرف حسابیه یعنی چی دلت پاک باشه، هر غلطی میخواد بکنی؟ اما خب بحث شهوت و این جور چیزها میرسه… «دختر خالته داری باهاش روبوسی میکنی». «دلت پاک باشه! این حرفها چیه»؟ شما اون وقت کدوم مرجع هستید مقلّد شما بشیم ما؟ والله! عجب بحثیه راه انداختن!
این آب رو نگاه بکن! یه محتوا داره، یه پوسته. پوستش رو برداری آب به چه درد میخوره؟ کجا میخواهی نگهش داری؟ این خودکار ما، اصلِ خودکار به خاطر چیه؟ به خاطر آهنشه؟ به خاطر جوهرش استفاده میکنن. وگرنه [به خاطر] آهن بود، یه تیکه آنتن برمیداشتی میکشیدی رو کاغذ! پیچ گوشتی میکشیدی رو کاغذ! ببینن بهت میخندن، میگن قاطی کرده بنده خدا! اما وقتی یه خودکار رو دستت میگیری اصلش جوهرشه، حالا اگه وقتی اون آهنه نباشه با اون جوهره میخواهی چی کار کنی؟ هیچ به درد نمیخوره. فُرمه که محتوا رو حفظ میکنه. بدنه. درسته؟ مثلا فرض بکنید شما این جمجمهتون مهمه یا مغزتون؟ خب مغز دیگه! البته هر دوتاش مهمه در نگاه درست و حسابیش، هم فرم مهمه و هم محتوا. اما اونی که مهمتره مغزه دیگه. مغز انسانه که تفاوت داره والله جمجمه، گوسفند هم داره محکم هم هستش! (خدمت شما عرض بکنم که) خب حالا فرض کنید همین نبود! درسته؟ استامپ پیدا نمیکنید خودت میای این جوهر رو فوت میکنی از تو لولهاش میچکونی روی زمین روی کاغذ اینجوری درست میکنی اونجا به درد خورده؟ ها؟ لازمت شده دیگه اما آیا همیشه اینجوریه؟ اون اسمش استامپه ببخشید خودکار دیگه نیست کلا عوضش کردی. این دلت پاک باشه ها؟ جدید نیست، اولین بار پولس گفت بعد از او بنیامیه گفت جالبه وجه اشتراکشون هم ارتباط با جریان انحرافی یهوده. یعنی اصلا انگار طرح داشته این رو بگه.
عنوان بخش ۶ : ویژگی قیام امام حسین(ع)؛ قرائت واحد از دین – همه جانبه بودن اصلاحات
فتح (۱۰) فجر (۲۲) انعام (۱۰۳) واقعه (۲۵) اعراف (۱۷۲)
۶ – مورد پنجم اباعبدالله(ع) قرائت واحد از دین داشت نه اینکه هر کی هر چی… «آقا این هم راست میگه تو هم راست میگی». یعنی چی این هم راست میگه تو هم راست میگی؟ این میگه شب این میگه روز. میگه هر دوتا تون راست میگید. حرف مرجئه همین بود دیگه، گفت: «از این نگاه، تو درست میگی از این بُعد، تو درست میگی». «نه! همه درست میگن»! مگه میشه همه درست بگن پدر بیامرز؟ این داره میگه… «نه! همه حق دارن حرفشون رو بزنن»! این یه بحث دیگه است. اما اینکه همه حق میگن این یه بحث دیگه است باز. ببینید همه حق دارن حرفشون رو بزنن، اما حرف همه؟ حق نیست. شما تو یه خوابگاه دانشجویی فرض کنید…
دقیقه ۴۵ تا ۵۰
همینجا، همینجا یکی میگه من خوب تصویر رو نمیبینم چراغ رو کم کنید، اون یکی میگه من میترسم کلا از تاریکی، چراغها رو روشن کنید، یکی الآن هوس میکنه الآن بزنه زیر آواز، آواز بخونه حالا آواز بَده، من اذان میگم. خود شما میپذیرید؟ میگید بابا بیایید این رو بندازینش بیرون قاطی کرده. الآن خروس بیمحل وقت اذان گفتنه؟ برای چی برای اینکه هر سخن جایی و هر… چرا اینجا قانون گذاشتیم که این. اذان گفتن بَده؟ نه والله! تایم داره سروقتش فلان و بهمان!
این قرائت واحد از قانون اینجاست. آقا! هر کی میخواهی باش، حرم میخوای بری باید با چادر بری. زن شاه هم میخواست بره حرم چی؟ چادر سرش میکرد. گفتم پادگان میخوای بری، باید پوتین پات باشه. الآن ما با شلوارک بریم با تیشرت بریم نمیدونم با چی بریم راهت نمیدن. اومدی اینجا اون قرائت واحد رو بپذیر. همه که درست میگن که نشد، این پلورالیزم (Pluralism) میشه که اشاره کردم. مبنا وقتی بیاد خود امام زمانه. مبنا قرائت واحده. این آیه یعنی این عزیز من نه اینکه اون….
مثلا یک مثال برای شما بزنم وقتی قرائتهای مختلف میشه الآن وهابیها میگن خدا دست و پا داره، چشم داره، خدا کوسه است، موهاش فرفریه! روایت ازشون داریم. میگه اگه خدا کوسه است پس چرا شما ریش میگذارید؟ خوب خدایی عمل کنید دیگه! موهای فِرِش رو از کجا فهمیدی؟ نه! گرایشات یهوده. یهود خدا رو جسمانی میدونه خدایی که میتونه کشتی بگیره دست و پا داره دیگه. (خدمت شما عرض بکنم که) میگه: «از کجا فهمیدی خدا دست داره»؟ میگه: «قرآن گفته». «کجای قرآن گفته»؟ «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ» (فتح/۱۰) دست خدا بالای همه دستهاست والله. ای خدا پدرت رو بیامرزه الآن ما میگیم فلانی مثل شیره یعنی یال و کوپال داره؟ نعره میکشه؟ دندون داره یکی اینقدر؟ نه عزیز من! این استعاره است. دست نماد قدرته. میگه بیا دست بیعت با هم دیگه بدیم، یعنی تو قدرت همدیگه رو شریک کنیم، عهد ببندیم فلان.
«وَجَاء رَبُّکَ وَالْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا» (فجر/۲۲) خدا میآید و ملائک صف کشیدهاند. «خدا میاد، پا داره لابد دیگه؟ پس چه جوری میاد»؟ گفتن: «خدا پا داره». اصلا روایت دارن وهابیها، اصلا معرکه است. محرم و صفره، آدم نمیتونه بگه، مردم میخندن آدم نمیدونه چه کارکنه. آقا! میگه مثلا مردم اون دنیا، ملت بیکار میشن، میگن خدایا کجایی خودت رو ببینیم! اینها دیدید میرن خونه یه نفر؟ طرف بلند میشه (میره) توی آشپزخونه است خانومه، میگن بابا خودت رو ببینیم یه دقیقه بیا بشین اینقدر زحمت نکش. میگن خدایا کجایی؟ خسته میشن! یک: بیجا کردید، قرآن میگه نعمات بهشتی ملال آور نیست بعد خدایا ببینیم! مگه خدا دیدنیه؟ میگیم حالا باشه! بعد خدا میاد! چه جوری میاد؟ پا داره دیگه. سوّمیش بعد میاد میگه این هم نه! بعد دیدنش که گفتیم دیدنی نیستش «لاَّ تُدْرِکُهُ الأَبْصَارُ…» (انعام/۱۰۳) چشمها او رو درک نمیکنه. مگه میشه خدا… اگر یه چیزی دیدنی باشه یعنی اونجا هست پس اونجا هست یعنی جای دیگه؟ نیست. نفی وجود خداست. یعنی هر عقلی این رو میپذیره. بعد میگن: «از کجا معلوم تو خدا باشی»؟ ممکنه پس خدا دروغ بگه! تو بهشتها! «لَا [یَسْمَعُونَ فِیهَا] لَغْوًا وَلَا تَأْثِیمًا» (واقعه/۲۵) اونجا دری وری و مزخرفات وجود نداره تو بهشت! (خدمت شما عرض کنم) «بعد خدا دامن رو میده بالا! از ساق پاش یک نوری میزنه، اینها یاد «…أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُواْ بَلَى…» (اعراف/۱۷۲) میافتن. یاد روز اول خلقت میافتن، میگن حالا خودتی بیا برو». احتمالا باز دوباره یه مدت میگذره…آره… استغفرالله. نگیم دیگه بعدش…
این قرائتهای عجیب غریب از دین! بله مختلف اومدن قرائت کردن. «از نظر ما اینه»! اولین حرفی رو که گفتیم پولس به پتروس زد که زدش کنار، (این نفوذیِ جریانِ یهود)… آقا امام صادق(ع) این رو گفتیم لوش داده بحث کردیم اسمش رو برده، صندوقچه اژدهایه! برگشت به پتروس این رو گفت: «نظر تو اینه، نظر من هم اینه». گفت: «خب بابا نظر من بر مبنای اینه که کنار پیغمبر خدا زندگی میکردم». گفت: «خب واسه خودت…»
و آخر هم اینه که این اصلاحات همه جانبه بود. یعنی در احکام، شعائر، ارزشها، مناسک، اخلاقیات. برخلاف اصلاحاتی که بعضاً میان میگن بیاین اصلاحات اقتصادی کنیم. یعنی فقط چی رو درست کنیم؟ اقتصاد رو. با بقیه چیزها کاری؟ نداریم. مثلا یه کاندیدای ریاست جمهوری میگه آقا من اومدم اقتصاد مملکت رو درست کنم. پس ایشون یک اصلاح همه جانبه؟ مدّنظرش نیست. فقط چی رو؟ اقتصاد رو مدّنظر قرار داده. اصلاحات اباعبدالله(ع)… گفت همه چی به هم ریخته، نزول همه جا رو گرفته، شکمهاتون از مال حروم پر شده دارید هزار… راحت گناه میکنید، بحث دین رو به مضحکه گرفتید بوزینهها از منبر پیامبر(ص) دارن میرن بالا،
دقیقه ۵۰ تا ۵۵
همه اینها رو درست میکنم. همه اینها رو درست میکنم. آقا امام زمان(عج) هم بیاد همین جوریه. انشاءالله. فلذا این رو ببینید اصلاحات اباعبدالله(ع) فقط نفی بیعت یزید نبود که رد کنه بیعت یزید رو! بلکه اگر یزید بیعت هم نمیخواست اباعبدالله(ع) میشورید. فهمیدید چی شد؟ یعنی نه اینکه چون گفت بیا بیعت کن بیعت کن کارم نداشته باش نه! کوتاه نمیآمد. هیچ چی از دین نمونده بود. درسته اون میخواست امضا بگیره محکم کنه پایه حکومتش رو. اما اگه امضا هم نمیخواست اباعبدالله کوتاه نمیآمد. چون فسق و فجور علنی شده بود دیگه. زمان معاویه باز معاویه رعایت میکرد اما این دیگه علنی داشت گناه میکرد.
این بحث اصلاحات من گفتم، یه وقت خدای نکرده ذهنیتی به وجود نیاد. یه بحثی هم در مورد اینکه من گفتم مقتل و اینها رو رعایت بکنید هست، این رو میگذاریم جلسه آخر براتون توضیح میدم که به بحث امام زمان(عج) ارتباط داره. اونجا بگیم بهتره. چه قدر دیگه وقت داریم؟ از وقت اصلی رو بگین من خودم میدونم چه قدر دیگه مونده پنج دقیقه به نه است؟
عنوان بخش ۷ : ویژگی قیام امام حسین(ع)؛ تبدیل شدن اباعبدالله به سلاح بدون شکست جبهه حق
ندارد
۷ – یکی از ویژگیهای اصلی قیام اباعبدالله، که این ثمره، بسیار برکت داشت (خیلی هم مهمه، انتظار دارم خوب دقت بفرمایید) این بود که تبدیل شد اباعبدالله(ع) به سلاح بدون شکست جبهه حق. چرا؟ چون کی خونخواه حسینبنعلی(ع) است؟ خود خدا! ثارالله. من جایی یه روایتی میخوندم اصلا تنم لرزید. البته بحث چیزش رو بررسی نکردم ها! که ببینم رجالش چه جور بوده نپرسیدم. اما خودش خیلی عجیب بود حالا به شما میگم. میگفت: «اینقدر اینها مهربونن، اون دنیا میبخشن». یعنی اباعبدالله یزید و اینها رو میبخشه، میگه: «اگه ما رو زدی کشتی عیبی نداره». گفتم بچه… آدم بزرگ میشه ها؟ میبخشه! خدا میگه: «خوب تو بخشیدی من نمیبخشم». ما هم نمیبخشیم ما اگه امام حسین(ع) میاومد سر… ما تک تک کسانی که اهلبیت(ع) رو جدا کردند نگذاشتن دست مردم… نخواهیم بخشید. اینها حقالناس، اصلا گردنشونه. به خدا حقالنّاسه.
(خدمت شما عرض کنم) خدا… ثارالله، خدا خونش رو وایستاده پاش. خدا شکست میخوره؟ نه. فلذا ببین یه آنگاه آنگاه ریاضی خیلی ساده زدم. اباعبدالله(ع) شمشیر شکستناپذیر اسلامه. جبهه حقه. یک سلاح استراتژیک، هر کی رو میخوای باباش رو در بیاری بکوبش به دیوار امام حسین(ع). بکوبش به دیوار. قطعا پودر میشه. «آقا دلره»! «متهاش میشکنه نترسین». هیچ چی، عمرا نمیتونه بایسته. قطعا، مثال برای شما بزنم؟ مثال براتون میزنم تصویری.
آقا صدام بر کشوری حاکم شد که ۶۵ درصد ۶۷ درصد جامعه شیعه، اومد شروع کرد شیعیان رو زدن، کشتن، گورهای دسته جمعی فلان… اما با یه جاش کار دارم خیلی ویژه. این حراملقمه، کنترل میکنم نمیگم حرامزاده چون حرامزاده حرف زشتیه، نمیگم حرامزاده، میگم حراملقمه. (خدمت شما عرض بکنم که) این بابا اومد چی کار کرد؟ سال بعد از جنگ با ایران، این رو انداختنش جلو گفتن: «حمله کن به کویت». برگشت گفت: «کویت از ماست». آقا ۱۷ ساعته کویت رو گرفت. سر ۷۲ ساعت استقرار پیدا کرد. [کویت] چیزی نبود. ببین ایران رو نگاه نکن ما حسابمون فرق میکنه. اونجا شیخ آل صباح شیمبلانی تا فهمید صدام داره میاد دیمبلانی! در رفت گذاشت رفت. سریع بردنش عربستان، اونها بابا شکم گنده کرده اینقدر، مگه مرد جنگه؟ مگه میایسته؟ امام خمینی (ره) رو گفتن که ببریمت توی زیرزمین قایمت کنیم و فلان اونجا. گفتن: نه من همین جا تکون نمیخورم چندین سال از جماران تکون نخورد امام خمینی (ره). گفتن بابا ما خبر داریم موشک میخواد بزنه. گفت مگه من خونم رنگینتر از ملته؟ تکون نخورد. این در رفت سریع. گفت گور بابای بقیه مردم. اومدن چاههای نفتشون،
خلاصه کویت رو گرفتن. آمریکا بهش حمله کرد جنگ ۱۹۹۰ دیگه جنگ اول خلیج فارس بهش میگن، حمله کرد منطقه پرواز ممنوع اعلام کرد و گفت هر هواپیمای صدام که بپره میزنم، هر هلیکوپتری بپره. هواپیما و هلی کوپترهای صدام نتونستن بیان. شیعههای بصره و کربلا و نجف و جنوب عراق قیام کردن. یعنی همون کاری که اگه ما بعد عملیات بیتالمقدس میتونستیم برسیم اتفاق میخواست بیفته. تموم بود اصلا با ما بودن اونها.
دقیقه ۵۵ تا ۶۰
آقا اینها قیام کردن این امریکای کثیف به صدام گفت: «اجازه داری از هلی کوپترهات استفاده کنی، هلی کوپترهای من هم در خدمت شما». به خاک و خون کشید شیعیان رو. معروف شد به انتفاضه شعبانیه. ۸ بند نوشت برای پسرش، صدام. نوشت. از این ۸ بند ۴ بندش نابودی شیعه بود، پسرش برگشت، پسر دومش. (یه عدی داشت یه قُصی). برگشت گفت: «مگه میشه ۶۰ درصد جمعیت جامعه رو نابود کرد»؟ گفت: «شدنی است. باید بکنی». آقا میکشتن. به خاک و خون میکشیدن. جنایات صدام دیدید سیدیش بیرون اومد چی بود. زنده زنده سر میبریدن آدم رو. وحشی محض. اصلا آدم نبودن که، قلبه مهر خورده بود، قسیالقلب بودن اینها. آقا مردم پناه بردن، ۳۰۰ نفر رفتن تو حرم امام حسین(ع). گفتن: «چی کار کنیم»؟ پسرش گفتش: «رفتن اونجا». عین حکمش این بود؛ گفت: «میری درب و داغون میکنی اونجا رو. اونها رو که میکشی حرم هم میزنی». کی رو فرستاد؟ پسر صدام جرأت نکرد اینجوری بره جلو. دامادش حسین کامل اومد جلو. گفت: «من میرم».
شخص دوم قدرت در عراق حسین کامله. تمام سلاحهای شیمیایی رو این بابا خریده. این آدم نزدیک ۱۰۰ کیلوگرم اورانیوم ۲۳۵ برای صدام خریده بود. صدام در آستانه رسیدن به بمب اتم بوده. خاطرات میشائیل رمضان بدل دوم یا سوم صدام چاپ شده، سه جلده؛ از حسین کامل کلا صحبت کرده. حسین کامل اومد. رو تانکش نوشت: (خدمتشما عرض بکنم) «لاشیعه بعد هذا الیوم». بعد از این تو این کشور ما شیعه نخواهیم داشت. بهانه رو دستمون دادید. حالا بیایم سراغتون. آقا اومد تو بینالحرمین تانک تاخت تو بینالحرمین. وایستاد روبروی حرم اباعبدالله(ع). اون چه رو که شنیدم براتون میگم. برگشت گفتش که تو حسینی من هم حسینم اسمش حسین کامل بود دیگه. اون گوربهگوری صدام اسمش چی بود؟ حسین بود. ما با اسم مشکل داریم؟ نه. ببین اصل… باز بگین حضرت علی(ع) اسم بچهشو گذاشته چی؟ ما با اسم مشکلی نداریم. بچه بازیه. گفت تو حسینی من هم حسین شنیدم میگن کارایی میکنی؟ زبانم لال، زبانم لال، ببخشید، ببخشید گفت اگر راست میگی بند کفنت رو واکن بیا بیرون ببینم چند مرده حلاجی؟ غافل از اینکه ارباب بیکفن است. گفت پاشو بیا بیرون ببینم میخوای چی کار کنی؟ آقا توپ رو گرفت سمت حرم به ضریح تیر زدن. با چکمه ریختن تو ضریح تو حرم آقا ابوالفضل العباس و حرم امام حسین(ع) و بینالحرمین تا تونستن کشتن. اون ۳۰۰ نفری که پناه برده بودند هم بهشون گفتن، گفتن با این حسینی یا این حسینی؟ تمام رفتند با حسینبنعلی(ع) یکیشون اومد این طرف این یکی رو گفت برو تمام اونها رو که میگن تقریبا ۳۰۰ نفر بودند کشتند همه رو. یه خورده اینوَر اونوَر بعضی میگن سیصد و خوردهای چی. همه رو کشتن. خودش میگه کشت بعد اینها رو بردیم تو بیابونها اول سرشون رو بعد از کشتن ها! سرشون رو بریدیم بعد خاکشون کردیم تو گور دسته جمعی.
این سر بریدن عجیبه! یکی رو کشتی دیگه چرا سرش رو میبری؟ چه فایدهای داره؟ سنت رو اجرا کردن دیگه. اباعبدالله(ع) اول شهید بعد… عذرمیخوام اصلا اباعبدالله(ع) رو با سر بریدن شهید کردن. اما مثلا (خدمت شما عرض کنم) شهدایی که تیرخوردن افتادن بعد اومدن دونه دونه سرها رو هم بریدن اصلا همون سیستم رو اجرا کردن. شخص دوم عراق به چند سال نمیکشه اختلاف پیدا میکنه با پسر صدام. صدام طرف کی رو میگیره؟ بچهشو! شبونه با داداشش صدام کامل. حسین کامل با صدام کامل فرار میکنن میرن اردن. توی اردن یه سری شروع میکنن دَریوَری علیه صدام گفتن. صدام پیغام میفرسته که: «تو از خود مایی برگرد. کاریت ندارم». میاردش تو منطقه سیدیه میریزن دورشون رو میگیرن یعنی کشوندش تو… پسرش رو فرستاد آقا یه درگیری بین اینها در گرفت آخرین لحظات زنده موندنش این بود، پوتین یه بعثی رو سرش بود اینجوری داشت گوشش رو له میکرد صورتش رو میگفت: «این نتیجه خیانت به حزب بعث است». بعد کشتنش، بعد سرش رو بریدن. شخص دوم عراق! بعد بردن قبرش کردن، اومدن از قبر میگن بله باز اختلاف نظره. بعضیها میگن اومدن از قبر درش آوردن تیکه تیکش کردن ریختن تو بیابون جنازه نحسش رو. این از این یکیشون، یه حسین دیگه این طرف بود اصلیه. صدام!
دقیقه ۶۰ تا ۶۵
این بابا گوربهگور شد خب. دیدید چی کارش کردن؟ بردن قبرش کردن توی روستای العوجه تکریت، همون روستای خانوادگیشون اونجا که دفنش کردن فامیلهای حسین کامل شبونه اومدن جنازه صدام رو درآوردن تیکه تیکه کردن ریختن تو بیابون. سگها و شغالها کفتارها جمع شدن. از تو گنبد انگار یکی داره میگه من حسینم تو هم حسینی! این دفعه من میزنم تو بگیر. ها؟ مگه میشه امکان نداره/ خودش رو زده تو دیوار.
آقا امام خمینی (ره) که (خدمت شما عرض کنم) فوت شد همه میگفتن چی شد؟ امام خمینی (ره) رفت صدام هست هنوز. حرفشون این بود دیگه صدام هست. کو الآن صدام کجاست، امام خمینی (ره) کجاست؟ و ماندنی شد. ببین اگه میخوای خودتون رو جاودانه کنید خودتون رو حسینی کنید. اگر میخواید ابدی بشید حسینی کنید خودتون رو.
عنوان بخش ۸ : پخش تصاویر مربوط به حمله به حرم امام حسین(ع)
ندارد
۸ – یه عکسهایی از اون، نمیدونم تصویر رو خوب واضح میبینید.
پخش عکس
این حسین کامله داماد صدام. این همین حروم لقمه بوده اون کار رو کرده بود.
این دیوار حرمه. دیگه بعدش رسیدن شروع کردن به ترمیم کردن.
اینها با چکمه رفته بودن تو خود حرم بخش مفاتیحها و قرآنهاش. کوچیک هم هست حرم اباعبدالله(ع) و حضرت عباس(ع). شما حرم امام رضا(ع) رو نبین ماشاءالله گم میشه آدم توش. خیلی کوچیکه.
انتفاضه شعبانیه ۱۹۹۱.
ببینید چی شده بود دیوارهای حرم!
این تانک تو بینالحرمین. سرَ دَر رو ببینید.
این حرم حضرت ابوالفضل(ع) اون موقع گلدستههاشو طلا نکرده بودن.
یکی از کارهایی که صدام دستور داده بود گفته بود حتما باید گنبد رو بزنین. حتما گلوله به گنبد بزنین چون گنبد نماده. ما میخوایم گنبد رو سوراخ شده ببینن. باز شما تو سامرا میبینین چی رو میزنن؟ گنبد رو میزنن. بحثیه!
ببینید صحنههایی از درگیریهاست تو کربلا.
این بینالحرمین. کسانی که کربلا رفتن میدونن چی بوده. کشتن ها! خوشا به حال اون ۲۰۰، ۳۰۰ نفری که گفتن… هر لحظه امکان تکرار داره.
این ابلههام وایستادن عکس یادگاری دارن میگیرن. خدا وکیلی یه نفر مستندساز باید باشه دونه دونه اینها رو شناسایی کنه. ببینه الآن کجان؟ یعنی من رگ گردن میگذارم چون میدونم به دیوار خوردن دونه دونه باباهاشون رو درآوردن.
حالا یه نکته جالب اون یه نفر رو نگفتم، اون یک نفری که رفت سمت اینها ولش کردن. الآن مجنون شده، تو کربلا رفتید بپرسید. میره جلو حرم وایمیسته دستاش رو میگذاره رو گوشهاش یه صداهای عجیب غریبی در میاره اشک میریزه دوباره میره. دیوانه شده طرف. هیچ کس هم تحویلش نمیگیره. کاریش ندارن. همون یه نفری که گفت من با این یکی میخوام برم. یعنی یه چیزی حی وحاضر، نشانه حی و حاضر زنده است. من الآن مردم کربلا خود اونها برای ما تعریف کردن.
ببین با چکمه و پوتین آدم پاشه بره…
این صحنه رو ببینید.
۱۹۹۱ دیگه این عکسی است که اینها عکس یادگاری گرفتن. این حرم امام حسینه ها! چون این تیکه رو انداختن پایین، این صحنه حمله که میخواد اعلام بشه.
این شهر کربلا. اینها داخل حرمه. صحنه. ماشین آورده بودن تو حرم.
جای گلولهها هنوز رو ضریح هست ها! ضریح اباعبدالله(ع).
یکی از دلایلی که آیتالله سیستانی اجازه داد ضریح عوض بشه و ایرانیها دارن میسازن یکی دو تا دلیل داره یکیش اینه. که (خدمت شما عرض کنم) دو تا دلیل حداقل داره یکی بحث اهانتهایی که به ضریح شده باید عوض بشه، یکی دیگه هم بحث اینکه ضریح رو بُهرهایها ساختن شیعیان ۶ امامیاند. شما امام رضا(ع) مسئلهاش خیلی فرق میکنه. کسانی که حرم امام رضا(ع) میان قطعا امام زمان(عج) رو قبول دارن. چون ما بعد از امام رضا(ع) فرقهای توش نساخت تو شیعه. اما کسی که حرم امام حسین(ع) میاد احتمال داره
دقیقه ۶۵ تا ۶۷
امام زمان(عج) رو قبول نداشته باشه. چون ۶ امامی باشه. ۴ امامی باشه. زیدی باشه. اسماعیلی باشه. چی چی. مدلهای مختلف دارن. (خدمت شما عرض کنم) خیلی هم ثروتمندن. تو کار سنگای تزئینیاند اخیرا یکیشون برگشته بود گفته بود، گفته بود میگن ما ضریح رو ما باید بسازیم. خیلی هم باشکوه دارن میسازن من رفتم از نزدیک دیدم تو قم دارن میسازن ضریح اباعبدالله(ع) رو. بعد برگشته بود یکیشون گفته بود ما سر اینکه ساخت ضریح رو دست بگیریم حتی حاضریم با اوباما مذاکره کنیم. رفته بود به تولیت حرم اباعبدالله(ع) گفته بود. گفته بود ما حاضریم بریم با اوباما مذاکره کنیم که آمریکاییها اونجا قدرت دارن که ضریح بیفته دست ما. سریع عکسهارو رد بکنم این سَر دَره که انداخته بودن زمین.
اصلا عجیبه آقا باورکردنی نیست اینها انسان…
اینهام مردم شیعیانی که قیام کرده بودن اینها رو هم ببینید. اینهام منافقان که تو کشتار مردم قیام انتفاضه شعبانیه کمک کردن به صدام.
فلذا عزیزم اینها بحث ما نژادی نیست ها! آی عربها چرا این کار رو کردن؟ نه اینها ایرانی بودن اینهام کمک کردن به صدام قیافههارو نگاه کنین همه اِروره (error) خدا وکیلی. چی بگم!
خب دوستان زمان گذشته انشاءالله فردا آخرین بحثمون خواهد بود. بقیه ویژگیها رو هم میگیم نتیجه گیری میکنیم. انشاءالله نتیجهگیری بتونیم امام زمانی باشه.
چه دعایی کنمت بهتر از این؟ که خدا پنجره باز اتاقت باشد.
تعجیل در فرج قطب عالم امکان حضرت صاحبالزمان(عج) صلواتی ختم کنید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.
به امید ظهور مولا و سرورمان حضرت حجه ابن الحسن(عج) که صد البته نزدیک است.